سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رجعت ائمه(علیهم السلام)چرا و چگونه - هیأت محبان الحسین
هر که ما اهل بیت را دوست بدارد و محبّتما در دلش تحقّق یابد، چشمه های حکمت بر زبانش جاریمی شود. [امام صادق علیه السلام]

رجعت ائمه(علیهم السلام)

  • ائمه(علیهم السلام) رجعت خواهند فرمود و یکى بعد از دیگرى زمام حکومت اسلامى را در جهان بر عهده مى گیرند. مؤید این مطلب روایات فراوانى است که فقط براى نمونه به روایتى از امام سجاد(علیه السلام) در تأویل آیه 85 سوره قصص اشاره مى کنیم که فرمودند:
  • یعنى پیامبر با شما و امیرمؤمنان و امامان اهل بیت(علیهم السلام) در عصر ظهور به دنیا باز مى گردند.(2)
  • اولین امام بعد از امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ که رجعت مى فرماید امام حسین(علیه السلام) مى باشند که باز هم احادیث فراوانى بر آن دلالت دارد.
  • امام صادق(علیه السلام) فرمود:
  • «رجعت براى همه مردم نیست بلکه براى گروههایى خاص است: مؤمنان خالص و کافران خالص.»(3)
  • امامام معصوم(علیهم السلام) شیعیان خود را به دعا دستور داده اند که از خدا بخواهند که آنان را پس از ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) به دنیا باز گرداند تا آنان روزگار پر شکوه حکومت او را درک نمایند. (مثل سفارش به دعاى عهد).
  • طبق حدیثى که از امام صادق(علیه السلام) گذشت، کافران خالص هم به دنیا باز مى گردند تا گوشه اى از سزاى اعمال ننگین خود را ببینند که بدین وسیله مؤمنین شکوه اسلام و ذلت و خوارى سران کفررا خواهند دید و احساس عظمت براى اسلام خواهند کرد و دل ایشان شاد خواهد شد.
  • در دعاى ندبه مى خوانیم، کجاست آن کسى که انتقام خون انبیاء الهى و خون پاک سیدالشهداء را بگیرد.
  • در پایان یاد آور مى شویم که مسأله رجعت و ظهور امام عصر ـ عجل الله تعالى فرجه ـ دو رویداد مستقل از یکدیگرند. البته بر اساس روایات موجود، بین ظهور حضرت مهدى منتظرـ عجل الله تعالى فرجه ـ  و وقوع رجعت پیوند زمانى وجود دارد، ولى این پیوند هرگز نشانه اتحاد و یگانگى دو مسأله نمى باشد.
  • بعضى افراد نا آگاهانه یا مغرضانه به رجعت اشکالاتى وارد کرده اند، البته وقتى با دلایل قطعی، رجعت ثابت شد دیگر جایى براى اشکال نخواهد ماند برخى از شبهات به معاد جسمانى بازگشت دارد که پاسخ آنها همان پاسخهایى است که در معاد جسمانى داده مى شود غیر از این دسته فقط به دو اشکال به عنوان نمونه پاسخ داده مى شود:
  • 1) رجعت با تناسخ چه تفاوتى دارد؟
  • پاسخ: نظریه «تناسخ» بر اساس انکار قیامت پى ریزى شده و پیروان این مکتب، پاداش و کیفر اعمال و رفتار را منحصر به دنیا مى دانند.
  • چکیده این عقیده آن است که: «جهان آفرینش پیوسته در گردش است و هر دوره اى تکرار دوره پیشین بوده و این گردش و تکرار پایان ندارد. روح هر انسانى پس از مرگ بار دیگر به دنیا باز مى گردد، و این بازگشت مبتنى بر کردار و رفتار پیشین اوست. اگر در روزگار گذشته به کارهاى نیک و شایسته دست زده، دوران بعد را با شادى و خوشى سپرى مى کند، و اگر مرتکب اعمال ناروا و زشت شده، گرفتار حزن و اندوه مى گردد.»
  • از این بیان به روشنى مى توان فهمید که تناسخ هیچگونه سازگارى و مشابهت با رجعت ندارد.
  • منتقدان به رجعت هرگز منکر قیامت نیستند، بلکه یقین به وقوع این رستاخیز بزرگ همگانى دارند. آنان هیچگاه از تکرار بى نهایت دوره هاى آفرینش گفتگو نمى کنند. و از همه مهمتر آنکه بنا بر عقیده رجعت هرگز روح انسان به جسم شخص دیگر منتقل نمى شود، بلکه روح شخص رجعت کننده به جسم خود او تعلق مى یابد.
  • قائلان به تناسخ بازگشت انسان را به این جهان به عنوان معاد تلقّى کرده و این بازگشت را درباره همه افراد بشر باور دارند.
  • در حالى که معتقدان به رجعت، تنها بازگشت گروهى بس انگشت شمار به این جهان را معتقدند پس از آن بار دیگر به سوى قیامت شتافته دوباره محشور خواهند شد.
  • 2) آیا قرآن، عقیده رجعت را نفى مى کند؟!
  • مى گویند: قرآن در آیه 95 سوره انبیاء بازگشت کفّار را به جهان نفى مى کند:
  • «بر اهالى سرزمینى که نابودشان کردیم، بازگشت نیست.»
  • از این آیه و مفهوم آن چنین استنباط مى شود که بازگشت گروه نابود شده ـ که طبعاً کافرند ـ ممنوع است.
  • در پاسخ سه نکته را یاد آور مى شویم:
  • 1 ـ در این آیه بازگشت همه کافران ممنوع شمرده نشده، بلکه تنها از گروهى سخن مى گوید که به عذاب الهى گرفتار و نابود شده اند، بنابر این با این آیه نمى توان بر ممنوع بودن بازگشت همه کافران استدلال نمود.
  • 2 ـ قرآن بازگشتى را که در آن با اعمال صالح، گذشته را جبران کنند ممنوع اعلام مى کند و ممنوعیّت این رجعت بر ممنوع بودن رجعت به شکل دیگر که در آن امکان عمل صالح و میدان براى کار نیست، دلالت ندارد، چرا که در آیه قبل، از مؤمنان نیکوکار سخن به میان آمده که پاداش اخروى اینان از بین نخواهد رفت و تلاشهایشان در پیشگاه الهى ثبت مى شود.
  • سپس در آیه بعد از کفّارى یاد مى کند که در اثر گناه و نافرمانى هلاک شده اند. آنگاه اعلام مى دارد که بازگشت این گروه به دنیا ممکن نیست. بدیهى است که مفهوم جمله این است که کافران و بد کاران در عالم آخرت بهره اى ندارند و به پاداش دست نمى یابند. و نیز نمى توانند براى جبران کارنامه سیاه خود بار دیگر به دنیا باز گردند.
  • 3 ـ آیه یاد شده فقط از کفّار سخن مى گوید، و درباره رجعت دیگر انسانها سکوت کرده است. با توجه به این نکات معلوم مى شود که استدلال به این آیه بر ممنوعیّت اصل رجعت شگفت آور است. زیرا هدف از رجعت انجام عمل صالح و جبران گذشته کافران و تبهکاران نیست. بلکه آنان بدین جهت به دنیا باز گردانده مى شود که شکوه و عظمت مؤمنان را ببینند و سر افکنده شده بر گذشته تاریک خود افسوس خورند، یا از مشاهده این شوکت و جلال به خشم آیند.
  • مکتب تشیّع بر اساس پیروى از قرآن و خاندان رسالت، استوار است. بدیهى است که در شناخت و دریافت معارف اسلامى باید به این دو گوهر گرانبها چنگ زد.
  • شیعه این اعتقاد را نه از پیش خود ساخته، بلکه بنیانگزار آئین اسلام در سخنان گهربار خود پیوسته بر آن تأکید ورزیده است که قطعیت آن احادیث بسیار، بر هیچ مسلمانى قابل انکار نیست.
  • علامه مجلسى (ره) شمار روایات رجعت را نزدیک به دویست حدیث معرفى کرده و مانند شیخ حر عاملى (ره) معتقد به تواتر آنها شده است.
  • بسیارى از بزرگان در کتب خود به اجماع شیعه امامیه بر حقانیت رجعت تأکید نموده اند که از آن جمله اند: شیخ طبرسى در مجمع البیان(4) ابن بابویه قمى در اعتقادات، سید مرتضى علم الهدى و...
  • پس شیعه با پیروى از قرآن و پیامبر و ائمه معصومین که ـ بیان کننده اسلام اصیل هستند ـ رجعت را جوهر اعتقاد جدایى ناپذیر و مسلّم و ضرورى خود مى داند و نه تنها آنرا براى خود موجب ضعف نمى داند بلکه باعث افتخار خود قلمداد مى نماید.


 
نویسنده: عیسی نصیری |  دوشنبه 86 شهریور 19  ساعت 10:11 صبح